آگاهی جهانی مداوم از اصطلاح ESG بر نگرانی پایداری بیشتر تأکید می کند، که علاوه بر اقتصاد، به محیط زیست نیز اهمیت می دهد. برای دستیابی به چنین تعادلی، موضوع اقتصاد دایره ای مهم ظاهر شد. ادبیات قبلی، از جمله ادبیات Geissdoerfer و همکاران. [23]، بیان کرد که مفهوم اقتصاد دایره ای جذابیت فوق العاده ای پیدا کرده است. نه تنها برای دانشگاهیان، بلکه برای سهامداران در صنعت، از جمله سیاست گذاران و شرکت ها Geissdoerfer و همکاران. [23]. این به دلیل این است که این مفهوم به عنوان یک مدل جایگزین دیده می شود که امکان به حداقل رساندن ضایعات، کاهش منابع و انتشار گازهای گلخانه ای را فراهم می کند. همانطور که Geissdoerfer و همکاران. [23] بیان کرد که این مفهوم «یک سیستم اقتصادی است که در آن ورودی منابع و ضایعات، انتشار و نشت انرژی با چرخش، گسترش، تشدید و غیر مادی کردن حلقههای مواد و انرژی به حداقل میرسد». برای دانشگاهیان، چنین جذابیتی از افزایش قابل توجه مجلات و مقالاتی که این مفهوم را در دهه های گذشته پوشش می دهند، دیده می شود. برای سیاستگذاران، این از طریق نتایج، مانند “بسته اقتصاد دایره ای اروپا” (کمیسیون اروپا، 2015) دیده می شود.1) و همچنین “قانون ارتقای اقتصاد دایره ای چین” [34]. علاوه بر این، توافقنامه پاریس (2015) که توسط 196 طرف در COP 21 (به دنبال آن COP26 اخیر) به تصویب رسید، که هدف آن محدود کردن گرمایش جهانی به زیر 2، ترجیحاً به 1.5 درجه سانتیگراد، در مقایسه با دوران پیش از صنعتی است. سطوح”2، همچنین به عنوان یکی از نتایج مفهوم اقتصاد دایره ای دیده می شود. به دنبال این توافق، صنعت انرژی در بسیاری از کشورها، از جمله در کشورهای در حال توسعه مانند اندونزی، شروع به انتقال انرژی از سوختهای فسیلی متعارف به انرژیهای تجدیدپذیر کرد (Maulidia, 2019). در همین راستا، گیتلمن و همکاران. [25] همچنین بیان کرد که بخش انرژی نقش بزرگی در دستیابی به مفهوم اقتصاد دایره ای ایفا می کند که از طریق “تولید انرژی حلقه بسته” است که شامل اولویت دادن به منابع انرژی تجدید پذیر است. چنین وضعیتی انتظاراتی را از ذی نفعان در صنعت ایجاد می کند تا بنگاه ها در نحوه اداره تجارت خود تجدید نظر کنند.
زومر و همکاران (2018) بیان کرد که مفهوم اقتصاد دایره ای در 3 (سه) لایه که عبارتند از خرد (سطح شرکت)، مزو (شبکه صنعتی) و کلان (در شهرها/استان ها/مناطق) اجرا می شود. تمرکز این تحقیق در سطح شرکت خواهد بود. در سطح شرکت و در چارچوب مفهوم مدیریت استراتژیک، که استراتژیهای شرکتها برای دستیابی به مزیت رقابتی یا عملکرد بالاتر از میانگین را برجسته میکند، موتزو و موتوپو (2021) بیان کردند که شرکتها باید مفهوم اقتصاد دایرهای را در فعالیتهای تجاری خود با هدف لحاظ کنند. برای ایجاد ارزش اضافی و همچنین اتخاذ تصمیماتی که هزینه کمتری برای جامعه و محیط زیست و جامعه داشته باشد. آنها همچنین بیان کردند که از طریق ادغام اقتصاد دایره ای با مدل کسب و کار، به مفهوم جدیدی رسیده اند که به CBM معروف است.
پس از ظهور اصطلاح CBM، متون متعددی تلاش کردند تا این اصطلاح را تعریف کنند. به عنوان مثال، Mutezo و Mutopo (2021) این را به عنوان مدل های کسب و کار، که برای اقتصاد دایره ای مناسب هستند، از طریق ترکیب عناصری که حلقه باریک، آهسته و نزدیک به منابع هستند، توصیف کردند. این هدف کاهش ورودی منابع (به شرکت ها) و شبکه ارزش و همچنین به حداقل رساندن ضایعات و نشت انتشار گازهای گلخانه ای به خارج از سیستم است. رزا و همکاران [45] این را به عنوان نوع جدیدی از مدل کسبوکار تعریف کرد که در آن ارزشآفرینی مبتنی بر «حفظ ارزش اقتصادی موجود در محصولات پس از استفاده و بهرهبرداری از آن برای انواع جدید عرضههای بازار» است. برای حفظ این ارزش اقتصادی اقدامات متعددی می توان انجام داد که به گفته رزا و همکاران. [45] از طریق (1) کاهش وابستگی به مواد بکر، (2) تغییر سیستمهای انرژی تجدیدناپذیر به سیستمهای تجدیدپذیر، (3) اتخاذ شیوههای بیشتر با محوریت پایدار، و (4) سبز کردن کل زنجیره ارزش است. Geissdoerfer و همکاران. [23] آن را بهعنوان مدلهای کسبوکاری تعریف میکند که با هدف کاهش ورودیهای منابع و نشت اتلاف و انتشار به خارج از یک سیستم سازمانی، حلقههای مواد و انرژی را غیرمادی، چرخه، تشدید و/یا گسترش میدهند. در حالی که فوگاراسی و فینگر [21] همچنین تأکید میکند که مدلهای کسبوکار جدید در اقتصاد دایرهای، دیگر نگران زنجیرههای ارزش نیست (همانطور که در مدل کسبوکار سنتی/کلاسیک/خطی/یک طرفه چرخه عمر منعکس میشود)، در عوض، نگرانی ارزش دایرهای است. دایره (به عنوان آنچه در CBM منعکس شده است).
توضیح فوق نشان می دهد که CBM از نظر مدل کسب و کار به عنوان یک نوآوری در نظر گرفته می شود. همانطور که کریستنسن (2018) بیان کرد، “نوآوری تنها به معنای محصول با تکنولوژی بالا یا ویژگی های غنی نیست”، در عوض می تواند چیزی خاص تر باشد، به عنوان مثال تغییر فرآیند یا مدل کسب و کار که در آن یک شرکت سرمایه، نیروی کار، مواد و همچنین را تغییر می دهد. به عنوان اطلاعات به خدمات و محصولاتی که ارزش بیشتری دارند. جایی که راجرز نوآوری را تعریف می کند [44] به عنوان «ایده، عمل یا شیئی که توسط یک فرد یا گروه جدید تلقی میشود» و پذیرش نوآوری تصمیمی برای استفاده کامل از نوآوری بهعنوان «بهترین اقدام موجود» است و رد کردن، تصمیمی برای عدم پذیرش است. پذیرش نوآوری این امر تأیید می کند که CBM یک نوآوری از نظر استراتژی و فرآیند در یک سازمان است. در سال 2018، کریستنسن تأکید کرد که وقتی صحبت از شرایط نوآوری می شود، “فناوری ها و مدل کسب و کار با هم هستند”. این نشان میدهد که نوآوری فناوری و نوآوری مدل کسبوکار باید دست به دست هم دهند تا به مزیت رقابتی دست یابند. به عنوان دامنپور و اشنایدر [15] تاکید شد، نوآوری منبع مزیت رقابتی و همچنین رشد اقتصادی است. در راستای این، سی و چن [52]دامنپور و ویشنفسکی [14]; و ناگانو و همکاران [41] همچنین توضیح داد که تأثیرات بزرگ نوآوری در توسعه اقتصادی و مزیت رقابتی پایدار، شناخته شده است. با توجه به اهمیت CBM و نوآوری تکنولوژیکی برای عملکرد شرکتها، درک اینکه چه عواملی بر اجرای CBM و پذیرش نوآوری فناوری توسط شرکتها در صنایع تأثیر میگذارند، حیاتی میشود.
علیرغم اهمیت و حضور همه جانبه رویه اقتصاد دایره ای، که در آن در سطح شرکت به عنوان CBM به تصویر کشیده می شود، تا به امروز، تا به امروز، چندین شکاف تحقیقاتی در این موضوع وجود دارد. اول، همانطور که Kirchher و Van Santen (2019) بیان کردند، کمبود کار تجربی در مورد اقتصاد دایره ای وجود دارد. به عنوان مثال، چندین ادبیات مانند Geissdoerfer و همکاران. [23]، ابعاد استراتژیک CBM را ارائه کرده اند. با این وجود، این مجموعه ابعاد هنوز به صورت تجربی آزمایش نشده اند. دوم، بسیاری از تحقیقات قبلی تأثیر پذیرش نوآوری فناوری بر عملکرد را مورد مطالعه قرار داده اند (مثلاً کار [15]، [26]، [52]، مدل کسب و کار به عملکرد (به عنوان مثال کار از [53]; و [19]اقتصاد دایره ای به عملکرد (مثلا [47] و نوآوری مدل کسب و کار به عنوان اجرای اقتصاد دایره ای (به عنوان مثال کار امینوف و همکاران [1]، Geissdoerfer و همکاران. [23]، سی و همکاران [52]و روسی و همکاران. [47]). با این حال، تا جایی که ما می دانیم، هیچ تحقیق تجربی در مورد رابطه خاص بین CBM و عملکرد یافت نشد. با توجه به موارد فوق، از نظر شکاف تحقیقاتی به طور کل نگر می توان گفت که رابطه بین CBM و نوآوری فناوری (از جمله پیشینیان آنها) با عملکرد شرکت هنوز به صورت تجربی آزمایش نشده است و به عنوان یک چارچوب نظری با هم ساخته نشده است.
این امر به ویژه در زمینه صنعت انرژی است که یک صنعت طولانی مدت فناوری و سرمایه بر است و پیشرفت های لازم از نظر انرژی های تجدیدپذیر و همچنین انتشار گازهای گلخانه ای باید انجام شود. همانطور که توسط Mutezo و Mulopo نیز بیان شده است [40] اقتصاد دایره ای می تواند انتقال انرژی و جذب بیشتر انرژی های تجدیدپذیر را به شیوه ای سازگار با محیط زیست و اقتصادی تشویق کند. از نظر آکادمیک این به عنوان یک صنعت و زمینه جالب برای تحقیق در نظر گرفته می شود، به ویژه در موضوع اقتصاد دایره ای، زیرا طبق گفته Kircherr (2019)، بیشتر آثار CE بر صنایع تولیدی متمرکز شده اند و تنها 5٪ بر روی توسعه تمرکز دارند. کشورها (به عنوان مثال کار از [43] – که یک تحقیق خاص بخش اقتصاد دایره ای است). با توجه به این موضوع، میتوان گفت که سومین شکاف تحقیقاتی، کمبود تحقیقات CBM در صنعت انرژی بهویژه در کشور در حال توسعه مانند اندونزی است که از نظر رتبه متوسط (رتبه 27 از 64) محسوب میشود. شاخص عملکرد تغییر آب و هوا (CCPI)3. چنین رتبهبندی نشان میدهد که علیرغم اینکه اندونزی انتقال انرژی از سوختهای فسیلی معمولی به انرژیهای تجدیدپذیر را آغاز کرده است (Maulidia، 2019)، بهبودهایی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر و همچنین انتشار گازهای گلخانهای هنوز باید انجام شود. این امر بر اهمیت پذیرش نوآوری CBM و فناوری، به ویژه در زمینه انتقال انرژی در اندونزی تأکید کرد. با توجه به موارد فوق که بر عدم تحقیق در زمینه CBM و مبحث نوآوری فناوری در صنعت انرژی اندونزی تاکید می کند و نیز پیشرفت های ذکر شده در این کشور، صنعت انرژی اندونزی به عنوان زمینه این تحقیق انتخاب شده است. .
با در نظر گرفتن خلأهای تحقیقاتی ذکر شده در بالا، هدف این مقاله ارائه مدل و گزاره های تحقیقاتی مبتنی بر بررسی ادبیات به عنوان نتیجه اصلی است که انتظار می رود مبنای ارزشمندی برای انجام تحقیقات تجربی بیشتر در مورد CBM و پذیرش نوآوری در فناوری باشد. صنعت انرژی اندونزی در کجا برای دستیابی به این هدف، سؤالات تحقیق زیر در محل ایجاد شد:
- (1)
آیا CBM تأثیر مثبتی بر عملکرد شرکت دارد؟
- (2)
چه عواملی بر اجرای CBM شرکت تأثیر می گذارد؟
- (3)
آیا پذیرش نوآوری فناوری قادر به افزایش عملکرد شرکت هایی است که CBM را پیاده سازی می کنند؟
برای پاسخ به این سؤالات، این مقاله با تشریح روش تحقیق شروع میشود و پس از بررسی ادبیات (شامل گزارههای بهدستآمده از مرور ادبیات به عنوان نتیجه مطالعه)، بحث، تحقیقات بیشتر، و در نهایت با یک نتیجهگیری به پایان میرسد.
ترجمه و ارائه توسط: ttmnews